جدول جو
جدول جو

معنی جامه کوب - جستجوی لغت در جدول جو

جامه کوب
کسی که جامه را در وقت شستن می کوبد، رختشوی، گازر، چوبی ستبر که گازران جامه را هنگام شستن با آن می کوبند، کدنگ، کدینه، کوبین
تصویری از جامه کوب
تصویر جامه کوب
فرهنگ فارسی عمید
جامه کوب
رخت شوی کازر قصار (رخت شویان هنگام شستن جامه آنرا میکوبند تا چرک آن بدر رود و پاک شود)
فرهنگ لغت هوشیار
جامه کوب
رخت شوی، گازر
تصویری از جامه کوب
تصویر جامه کوب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جامه غوک
تصویر جامه غوک
جلبک، گروهی از گیاهان بدون ریشه، ساقه، شاخه و برگ که به شکل نوار سبز و دراز در آب، جاهای مرطوب و روی تنۀ بعضی درخت ها پیدا می شود و در بعضی دریاها نیز به شکل نوارهای پهن و دراز دیده می شود که بر روی آب شناور است، در اقیانوس ها بیشتر از همه جا رشد می کند و گاهی سطح وسیعی از دریا را فرامی گیرد، از آن در تهیۀ بعضی مواد شیمیایی و خوراکی استفاده می شود، رنگ آن سبز و گاهی هم به رنگ قهوه ای یا سرخ است، بزغسمه، گاوآب، چغزواره، جغزواره، غوک جامه، الگ، چغزپاره، آلگ، جل وزغ، بزغمه برای مثال حریر عنکبوت و جامۀ غوک / نزیبد جز به اندام خبزدوک (امیرخسرو - لغتنامه - جامۀ غوک)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جامه شو
تصویر جامه شو
کسی جامه های مردم را می شوید، لباس شو، رخت شو، گازر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاده کوب
تصویر جاده کوب
ماشینی که با آن جاده را می کوبند و هموار می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جامه کن
تصویر جامه کن
جایی در حمام که در آن، لباس ها را از تن درمی آورند و داخل حمام می شوند، رخت کن، سربینه، کنایه از دزد، برای مثال چیست نام این وزیر جامه کن / قوم گفتندش که نامش هم حسن (مولوی - ۵۷۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جامه خواب
تصویر جامه خواب
لباس راحتی که هنگام خواب بر تن کنند، لباس خواب، آنچه هنگام خوابیدن در زیر و روی خود بیندازند از تشک و لحاف و بالش، بستر، رختخواب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جامه کعبه
تصویر جامه کعبه
پوششی از پارچۀ نفیس ابریشمی که بر روی خانۀ کعبه کشیده شده و هر سال با مراسم خاصی عوض می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جامه زیب
تصویر جامه زیب
کسی که لباس زیبنده بر تن دارد، آنکه لباس بر تنش زیبنده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جامه خواب
تصویر جامه خواب
بستر، رخت خواب
فرهنگ فارسی عمید
(رَ / رِ)
آلتی جنگی تخریب باره و حصار و دژ را. منجنیق. ابزاری چون توپ و تانک امروز
لغت نامه دهخدا
(اَ)
کوبندۀ راه، که راه را بکوبد، که راه را تسطیح کند، که راه را هموار سازد، جاده کوب، جاده صاف کن، و آن برماشینهای خاص با وزن بسیار سنگین اطلاق میشود که در تسطیح و کوبیدن راهها بکار برند، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
محلی در سر حمام که جامه ها را در آنجا از تن در آورند و داخل حمام شوند جامه خانه گرمابه سربینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاده کوبی
تصویر جاده کوبی
عمل جاده کوب راه صاف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاده کوب
تصویر جاده کوب
ماشینی که با آن جاده را میکوبند ناصاف و هموار شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جامه کن
تصویر جامه کن
((~. کَ))
سربینه، رخت کن حمام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جامه دوز
تصویر جامه دوز
خیاط
فرهنگ واژه فارسی سره
جامه خواب دیدن، به تاویل زن است. اگر بیند جامه خواب سفید و پاکیزه است، دلیل که عیالش دیندار است و مستور. اگر بیند جامه خواب سیاه بود، دلیل که از عیالش اندوه و رنج به او رسد و بعضی از معبران گویند: جامه سیاه در خواب، پادشاه را نیکو و رعیت را بد است. اگر جامه خواب را کبود بیند، دلیل که او را به سبب عیال غم و اندوه و مصیبت رسد. اگر بیند که جامه خوابش چرکین و دریده است، دلیل که زن او چرکین و پلید و ناسازگار است. اگر بیند جامه خوابش بسوخت، دلیل که عیالش بمیرد. محمد بن سیرین
دیدن جامه خواب بر سه و جه است: اول: زنی نیک، دوم: راحت و آسانی، سوم: رنج و اندوه و مصیبت.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
رختکن حمام
فرهنگ گویش مازندرانی
بلوز بافتنی
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی که با آن رخت را هنگام شستن کوبند
فرهنگ گویش مازندرانی